جستجو
فارسی
  • English
  • 正體中文
  • 简体中文
  • Deutsch
  • Español
  • Français
  • Magyar
  • 日本語
  • 한국어
  • Монгол хэл
  • Âu Lạc
  • български
  • Bahasa Melayu
  • فارسی
  • Português
  • Română
  • Bahasa Indonesia
  • ไทย
  • العربية
  • Čeština
  • ਪੰਜਾਬੀ
  • Русский
  • తెలుగు లిపి
  • हिन्दी
  • Polski
  • Italiano
  • Wikang Tagalog
  • Українська Мова
  • دیگران
  • English
  • 正體中文
  • 简体中文
  • Deutsch
  • Español
  • Français
  • Magyar
  • 日本語
  • 한국어
  • Монгол хэл
  • Âu Lạc
  • български
  • Bahasa Melayu
  • فارسی
  • Português
  • Română
  • Bahasa Indonesia
  • ไทย
  • العربية
  • Čeština
  • ਪੰਜਾਬੀ
  • Русский
  • తెలుగు లిపి
  • हिन्दी
  • Polski
  • Italiano
  • Wikang Tagalog
  • Українська Мова
  • دیگران
عنوان
رونویس
برنامه بعدی
 

گفت‌وگویی با پادشاه خورشید، قسمت ۸ از ۱۲

جزئیات
دانلود Docx
بیشتر بخوانید
معمولاً هروقت ماه و خورشید را می‌بینم فقط سلام می‌کنم و برایشان بوسه می‌فرستم و عشق قلبی‌ام را برایشان می‌فرستم، اما گفت‌وگویی نمی‌کردم. این‌بار این کار را کردم، تا کمی بیشتر در موردشان بدانیم و من با شما به اشتراک بگذارم. چون بسیاری از شما کنجکاو هستید که درون خورشید و ماه چه چیزی وجود دارد.

خب، لطفاً سعی نکنید داخل خورشید بروید. اولاً، تجهیزات شما، هر چیزی که با آن پرواز می‌کنید، تبدیل میشود به... حتی به غبار هم تبدیل نخواهد شد؛ کاملاً غیرقابل رویت خواهد شد. پس امتحان نکنید. هر انسانی که از فناوری پیشرفته و دانش علمی و غیره برخوردار است، سعی نکنید از لایه بیرونی خورشید رد شوید، چون خیلی داغ است. همه‌چیز خواهد سوخت و به ذراتی کوچکتر از غبار تبدیل خواهد شد.

و همچنین، حتی اگر از آن عبور کردید، نمی‌توانید داخل آن بروید، چون آنها سیستم امنیتی خیلی قوی ای دارند. درست مانند ماه، خورشید هم یک سیستم امنیتی برای جلوگیری از مواجهه با موجوداتی دارد که برای آنها مزاحمت ایجاد می‌کنند. ایجاد مزاحمت به این معنی نیست که آنها به آنجا بروند و به آنها شلیک کنند یا نارنجک منفجر کنند یا چنین چیزی. مزاحمت از انرژی افراد.

بعضی‌ها خیلی اختلال گر هستند. پس مهم نیست چه کاری انجام دهند، عمدی یا غیرعمدی، آنها آرامش شما را بر هم خواهند زد. اوه، من این آدم‌ها را دارم، همه این آدم‌ها را می‌شناسم. بعضی از آنها یا خیلی از آنها، به‌اصطلاح متشرفین من هستند. تغییردادنشان خیلی سخت است. آنها اینطوری به دنیا آمده اند. و حتی اگر تمرین معنوی و همه این کارها را انجام دهند، شخصیت دنیوی آنها نمی‌تواند خیلی خوب تغییر کند، مخصوصاً اگر از سطح پایین‌تری باشند. اگر از آنها بخواهید این را بخرند، قطعاً چیز دیگری می‌خرند، برعکس چیزی که شما می‌خواهید. و بعد باید به بحث‌کردن با آنها ادامه بدهید تاوقتیکه واقعاً بروند و بخرند، اگر بروند و چیزی که شما میخواهید را بخرند، به این شکل است.

یا اگر برایتان آشپزی کنند- امروز خوب می‌پزند، فردا آنرا نصفه و نیمه می پزند. و روز بعد، خیلی شور می‌پزند. روز بعد، خیلی شیرین می پزند یا بی مزه، یا هرچیزی. آنها هر کاری می‌کنند که فقط شما را ناراضی کنند. حتی اگر به آنها گفته باشید که چه، چه و چه چیزی بخرند، اما آنها این کار را نمی‌کنند. آنها چیز اشتباه می‌خرند تا اول شما عصبانی شوید. و شاید اگر بتوانید برای آنها استدلال کنید و به آنها بگویید که یک چیز جدید بخرند، شاید مدت‌ها بعد، بالاخره چیز درست را بخرند. یا باید اول همه‌چیز را پیدا کنید و به او بگویید: "این یکی، نه آن"، بعد بالاخره آن را برایتان می‌خرد. پس نمی‌توانید خورشید و ماه را سرزنش کنید که چرا نمی‌گذارند ما انسانها داخل شویم. احتمالاً اگر مردم به داخل بروند سعی می‌کنند کاری انجام دهند، یا چیزی در آنجا بسازند و ماه یا خورشید را با بی‌احتیاطی شان یا به‌دلیل فقدان دانش علمی‌شان منفجر کنند. مشکل همین است.

این‌طور نیست که مردمان خورشید و ماه مهربان نباشند. آنها فوق العاده مهربان و بامحبت و دلسوز و سخاوتمند هستند، اما شما انسان‌ها را می‌شناسید، درسته؟ همه انسان‌ها مهربان و بی دردسر نیستند. می‌توانید ببینید که حتی زن و شوهرها، اغلب مجبورند دعوا کنند. بچه‌ها و والدین - بچه‌ها اغلب باید کتک بخورند تا تربیت شوند. و همیشه تقصیر بچه‌ها نیست. والدین هم بدخلق هستند یا در محل کارشان مشکل دارند و به خانه برمی‌گردند یا هر کار که فکر می‌کنند بچه‌ها اشتباه انجام داده‌اند، آنها را کتک می‌زنند. مثل کیسه بوکس؛ خیلی وحشتناک است.

من بارها گفته‌ام که باید با بچه‌ها با مهربانی رفتار کرد، چون آنها بچه هستند- نمی‌دانند چطور برایتان توضیح دهند که چرا این کار را کردند، چرا آن کار را کردند. یا شاید خانه خیلی کوچک است و تعداد بچه‌ها زیاد هستند و آنها احساس می‌کنند که اسیر هستند و انرژی‌شان نمی‌تواند بطور کامل تخلیه شود. پس ممکن است رفتارشان خیلی آرام نباشد.

اما آنها فقط بچه هستند. باید به آنها اجازه دهید تا بگویند چرا این کار را کردند. یا شاید فقط برای یک روز تلفنشان را قطع کنید یا چنین چیزی. یا اگر خوب رفتار نکردند، اجازه ندهید آنروز تلویزیون ببینند. بعد به آنها بگویید، به آنها یاد دهید، به آنها نتیجه رفتار خوب یا بدشان را نشان دهید. اما آنها را کتک نزنید، آنها خیلی لطیف هستند، خیلی کوچکند. و شما یک بزرگسال هستید، وقتی عصبانی هستید، از تمام قدرتتان استفاده می‌کنید. و گاهی میتوانید بچه‌ها را بکُشید و تمام عمرتان پشیمان خواهید شد. آنها خیلی لطیف هستند، خیلی کوچک هستند، هنوز نمی‌دانند چگونه توضیح دهند. هنوز نمی‌توانند و وقتی آنها را بترسانید، بدتر هم می‌شود، آنها نمی‌توانند کلماتی برای گفتن پیدا کنند. آنها خیلی ترسیده‌اند و هیچ‌کس دیگری آنجا نیست تا به آنها کمک کند تا توضیح دهند و هیچ‌کس آنجا نیست تا از آنها محافظت کند.

آنها بچه‌‌های شما هستند. شما قدرت کامل، اختیار کامل بر آنها دارید. پس قبل‌از اینکه آنها را کتک بزنید، در موردش فکر کنید، چون شما یک بزرگسال هستید. حتی دو بزرگسال که با هم دعوا می‌کنند و همدیگر را می‌زنند، آنموقع هم درد دارد، چه برسد به بچه‌ای که نمی‌تواند از خودش دفاع کند. و اگر شما به تنهایی، که بزرگ و قوی هستید، بچه را کتک بزنید، فکر می‌کنید چه اتفاقی برایش خواهد افتاد؟ و گاهی، آنقدر محکم می‌زنید که روی زمین می‌افتند، ضربه میخورند، به مغزشان آسیب می‌رسد و این آسیب ممکن است تا آخر عمرشان بماند. و بعد آنها را بخاطر احمق بودن یا عدم موفقیت در مدرسه و این قبیل چیزها سرزنش خواهید کرد.

هر وقت به همه این‌ها فکر می‌کنم، خدای من، قلبم حس خیلی خیلی تاریک و خیلی بدی پیدا میکند. پس خواهش می‌کنم، در حاشیه، این‌ را به شما یادآوری می‌کنم. قبل از اینکه بچه را بزنید، زانو بزنید، اول به خدا دعا کنید که آیا اجازه دارید این کار را بکنید یا نه. آن‌وقت حداقل کمی آرام تر می‌شوید، نه اینکه در لحظه عصبانیت، آنها را آنطور کتک بزنید. لطفاً، بخاطر خدا، بچه‌ها را دوست داشته باشید، با صبر و مهربانی به آنها آموزش دهید.

هرگز کودک را کتک نزنید. گاهی حتی شما و همسرتان نمی‌توانید به وضوح احساسات‌تان یا منطق هر اتفاقی را توضیح دهید، چه برسد به بچه‌های کوچک. آنها خیلی لطیف و شکننده‌اند. خدا به شما یک بچه می‌دهد، باید او را گرامی بدارید و ارج نهید. هرگز نمی‌دانید که قرار است او بزرگ شود و چه‌کاره شود. شاید یک "اینشتین" دوم باشد، یک "ماری کوری" دیگر، یا حتی یک قدیس، یا حتی یک تناسخی از عیسی مسیح.

عیسی مسیح هم در یک بدن فیزیکی متولد شد، اما شما حالا می‌دانید او کیست. او پسر خداست. او به این دنیای فیزیکی و وحشتناک آمد تا برخی از ارواح درمانده را نجات دهد. و اگر به او ایمان ندارید، باید او را به حال خود رها کنید. او به کسی بدی نکرده است. چرا با او این‌گونه ظالمانه رفتار ‌شود؟ کودکان هم بهمین شکل هستند. و حتی اگر آن کودک تناسخ عیسی نباشد، او خدا را در درون خود دارد. و حتی اگر قرار نباشد آدم مشهوری شود، اگر او را خوب تربیت کنید و مهربان باشید، او هم همین‌طور رفتار خواهد کرد.

پس اگر کودکی را کتک بزنید، یعنی خودتان خوب تربیت نشده اید. پس حتی نمی‌توانید به فرزندتان آموزش دهید، چه برسد به اینکه به خودتان اجازه دهید به او آسیب بزنید. اگر این کار را کردید باید توبه کنید و دیگر هرگز دست روی کودکی بلند نکنید. شما می‌توانید با روش‌های مختلف به او آموزش دهید. شاید بگذارید ۱۰ دقیقه، ۲۰ دقیقه در یک اتاق تنها باشد- نه خیلی طولانی، نه بیشتر، چون او بچه است و حوصله اش سر میرود یا کلافه میشود یا میترسد یا احساس طرد شدگی میکند. و بسیاری از کارهایی که انجام می‌دهید، اگر علتش را ندانید یا درست مدیریت نکنید، تأثیرات روانی آن تا تمام عمر بر آن‌ها خواهد ماند. و ممکن است آنها بطور عادی بزرگ نشوند، به انسان‌ها اعتماد نکنند، به آموزش معلمان دیگر در خارج از خانه اعتماد نکنند.

چون ممکن است فکر کنند، "پدر و مادرم، کسانی که بیشترین اعتماد را به آنها داشتم، کسانی که بیشتر از همه دوست‌شان داشتم و آن‌طور مرا کتک ‌زدند، چطور می‌توانم به آدم‌های بیرون اعتماد کنم؟" و وقتی ازدواج می‌کند، ممکن است همه این زخم‌ها و جای زخم‌ها را در قلبشان در روانشان داشته باشند آن‌وقت خوشبخت نخواهند بود. اگر پدر یا مادر هستید، می‌خواهید فرزندانتان خوشبخت باشند، پس با آنها خوب رفتار کنید، مثل یک خدا، مثل یک فرشته به آنها احترام بگذارید، چون وقتی تازه به دنیا آمده بودند، همین‌طور بودند. آنها هنوز می‌توانند با خدا در تماس باشند، درحالی‌که شما همه چیز را فراموش کرده‌اید.

خب، اکثر والدین با فرزندانشان خوب رفتار می‌کنند، و من خوشحالم. اما والدین ِدیگر، لطفاً مراقب باشید که چگونه با فرزندتان رفتار می‌کنید. خدا او را به شما می‌دهد. شما باید قدر آنها را بدانید، به آنها احترام بگذارید و با خشم و دستانتان با آنها ظالمانه رفتار نکنید، مهم نیست چه چیزی شما را این‌گونه عصبانی می‌کند. شاید شغل تان سخت باشد، شاید روزتان خیلی آشفته بوده، اما نمی‌توانید همه این‌ها را روی فرزندتان خالی کنید. و حتی اگر با شریک زندگی یا همسرتان خوب کنار نمی‌آیید، نمیتوانید همه این‌ها را روی فرزندتان خالی کنید.

باید با آنها همان‌طور رفتار کنید که دوست دارید با شما رفتار شود، مخصوصاً آنها خیلی لطیف، خیلی کوچک و خیلی ناتوان هستند. از چه کسی می‌توانند کمک بخواهند؟ با چه کسی می‌توانند صحبت کنند؟ اگر با آنها مثل کیسه بوکس رفتار کنید، چه کسی می‌تواند به آنها کمک کند؟ اصلاً چه کسی می‌تواند از آنها محافظت کند؟ به همین دلیل است که بسیاری از کودکان خانه را ترک کردند و فرار کردند و دچار دردسرهای بزرگ و رفتارهای وحشیانه‌تری شدند. پس در موردش فکر کنید. آن را در دفتر روزانه‌تان بنویسید، به همه‌جا بچسبانید، بگویید «دست نزن» و بعد می‌فهمید به چه کسی نباید دست بزنید. یا بنویسید: «مهربان باش. به خدا دعا کن.» قبل از آن دعا ‌کنید؛ هروقت می‌خواهید بچه‌تان را بزنید، زانو بزنید، اول دعا ‌کنید. باشد؟ از شما متشکرم که با بچه‌ها همان‌طور رفتار می‌کنید که دوست دارید با خودتان رفتار شود، اگر خودتان یک بچه بودید. عیسی گفت: «بگذارید کودکان نزد من آیند، چون ملکوت خدا، از آن ِآنهاست.»

حالا کمی بیشتر درباره ماه صحبت می‌کنیم. ماه دارد از ما فرار میکند. نه آن‌قدر اغراق‌آمیز که بگوییم فرار می‌کند، اما از خیلی وقت پیش، ذره ‌ذره از ما فاصله می‌گیرد. اما از خیلی وقت پیش، ذره‌ذره از ما فاصله می‌گیرد. از آنها پرسیدم چرا از ما دور می‌شوند؟ آنها گفتند "چون انرژی این سیاره بیش از حد طغیان گر و خصمانه است، بیش از حد خشن و ظالمانه است. پس با انرژی ماه هم‌خوانی ندارد." پس این ما هستیم که آنها را از خود می‌رانیم، نه اینکه آنها از ما فرار کنند.

سطح سوم در ماه، مثل سطح سوم انسان‌ها نیست. مثلا اگر شما یک انسان باشید و به سطح سوم برسید، آنگاه، در 'سه دنیا' باقی می مانید، بعد روزی 'سه دنیا' نابود خواهند شد. اگر شما هیچ انرژی بهتری خلق نکنید، 'سه دنیا' نابود خواهند شد چون هنوز در سطح پایینی قرار دارند. و هنوز به‌نوعی، درصدی از آن فیزیکی است، پس میتواند نابود شود. اما سطح سوم ساکنین ماه متفاوت است. آنها این‌طور متولد شده اند، این‌طور آفریده شده ا ند. پس نابود نخواهند شد. این فرق دارد. سطح سوم ِماه در محیطی متفاوت، انرژی متفاوت و فرکانس متفاوتی قرار دارد، چون خارج از دنیای ما هستند. آنها خارج از 'سه دنیا' می‌مانند، پس تحت‌تأثیر این قانون نابودی قرار نمی‌گیرند. ماه قابل تخریب نیست چون آنها در سیستم دیگری زندگی می‌کنند.

Photo Caption: درودی زیبا، در مسیر شریف

دانلود عکس   

بیشتر تماشا کنید
همه قسمت‌ها (8/12)
1
میان استاد و شاگردان
2025-05-27
4558 نظرات
2
میان استاد و شاگردان
2025-05-28
3552 نظرات
3
میان استاد و شاگردان
2025-05-29
3178 نظرات
4
میان استاد و شاگردان
2025-05-30
2849 نظرات
5
میان استاد و شاگردان
2025-05-31
3144 نظرات
6
میان استاد و شاگردان
2025-06-01
2735 نظرات
7
میان استاد و شاگردان
2025-06-02
2479 نظرات
8
میان استاد و شاگردان
2025-06-03
2348 نظرات
9
میان استاد و شاگردان
2025-06-04
2429 نظرات
10
میان استاد و شاگردان
2025-06-05
2495 نظرات
11
میان استاد و شاگردان
2025-06-06
2412 نظرات
12
میان استاد و شاگردان
2025-06-07
2170 نظرات
بیشتر تماشا کنید
آخرین ویدئوها
مجموعه چند قسمتی پیشگوییهای باستانی درباره سیاره مان
2025-06-15
1 نظرات
اخبار قابل توجه
2025-06-14
4381 نظرات
اخبار قابل توجه
2025-06-14
760 نظرات
اخبار قابل توجه
2025-06-14
336 نظرات
سفری به عوالم زیبایی
2025-06-14
196 نظرات
میان استاد و شاگردان
2025-06-14
532 نظرات
اخبار قابل توجه
2025-06-13
794 نظرات
اخبار قابل توجه
2025-06-13
58 نظرات
به اشتراک گذاری
به اشتراک گذاشتن در
جاسازی
شروع در
دانلود
موبایل
موبایل
آیفون
اندروید
تماشا در مرورگر موبایل
GO
GO
Prompt
OK
اپلیکیشن
«کد پاسخ سریع» را اسکن کنید یا برای دانلود، سیستم تلفن را به درستی انتخاب کنید
آیفون
اندروید