افسانههای مقدس پرو: چوپان و دختر خورشید از: کتاب «اینکاهای پرو»، قسمت ۲ از ۲2025-07-10کلام حکمت جزئیات دانلود Docxبیشتر بخوانید "وقتی پیرزنی را داخل دیدند، به او سلام کردند و پرسیدند، آیا میتواند چیزی برای خوردن به آنها بدهد. مادر به زانو افتاد و گفت که چیزی ندارد جز یک ظرف سبزی."